در حال حاضر بیوگرافی نویسنده/شاعر در دسترس نمی باشد. پس از ارائه توسط نویسنده/شاعر در وبسایت قرار خواهد گرفت.
خودم را به عقد نورها و رنگها در میاورم به عقد کاشیهای فیروزه ایی در حوض ماهیهایی که میرقصند در هلهله ی آب
و گلدسته ای که بخواندم به اجابت تا در عقدی دایمی حلقه ی ماه را قرض کنم و بعد همه چیز را گردن مهتاب بیندازم
عاقد رهایی خویشم با مهریه ی رها در باد ایا وکیلم ؟؟؟
ارزو جمالی
شب همیشه شب است اگر چه چلچراغها با قلقلک های بی خنده با قهقه های بی وقفه سو سو میزنند شب همیشه تاریک است با نیشگونی زخم دار اگر چه ره آورد شبنم ، پوچ مثل گم شدن در خاک، در من ، شب همیشه شب است که در خیس گونه ها حل میشود شب همیشه …
1 دیدگاه دربارهٔ «آرزو جمالی»
شعراش عالیه