در حال حاضر بیوگرافی نویسنده/شاعر در دسترس نمی باشد. پس از ارائه توسط نویسنده/شاعر در وبسایت قرار خواهد گرفت.
و عشق شعله شد و جسم نیمه جانم سوخت
ز خاطرات به لب آمده زبانم سوخت
درآن زمان که دلم درد را نمی فهمید
گدازه بود و تب سرد را نمی فهمید
میان کوچه تو را دیدم و اسیر شدم
به عشق روی تو من عاشقی دلیر شدم
سلام دختر زیبای دشت آهو جان
کشیده طعملبانت مرا به نارستان
بخند تا گل سرخ انار باز شود
شکوفه های اقاقی پراز نیاز شود
تو طعمخوب عسل را به کاممن بچشان
نسیمروحنواز بهشت را برسان
به من بگوکه دلت تشنه ی نگاه من است
به چشم تو نم اشکی است از گناه من است
اسیر آتش و آهم قفس کم آوردم
به عشق پاک و زلالت نفس کم آوردم
دلم به وسعت دریای بیگران تنگ است
زمانه تنگ زمین تنگ و آسمان تنگ است
چگونه وصف کنم اشک سیل شد بی تو
ومرگ طعم خوشی باب میل شد بی تو
نفس بگیر از آهمکه بیتو میمیرم
شراره ام که از عشقت زبانه می گیرم
بیا و روزنه ای را به قلب من وا کن
وشعله های غم عشق را تماشا کن
زهرا ارواحی
از فروشگاه کتاب شعرپویان در بخش فروشگاه دیدن کنید رد کردن
ارسال شعر و مطلب به سر دبیر