چند رباعی از معصومه تشکر

اینگونه همیشه ضرب شَستم میداد میبرد در آتش آب دستم میداد تیمورِ جهانگشای هم بودم اگر چشمان سیاه او شکستم میداد ❤❤   فهمید نمیخواهدش از تب افتاد از سینه اش آتش لبالب افتاد این آبی آرام ،همین اقیانوس از گوشه ی چشم ماه یک شب افتاد ❤❤❤ دلتنگم و با بغض گلاویز بیا چشمم …

چند رباعی از معصومه تشکر ادامه »