دو شعر سپید از لیلا محمدی

 

مثلث اندوهم ایستاده بر راس
راس آفتابی مرده

از چشم هایم آب و گندم می چکد
بر دهانم خط سرد می روید

در من دو اندوه دیگر می زاید
دو اندوه بر اضلاع گونه های داغ دیده ام
دو اندوه که رو به زاویه ی ممتد یک غم ایستاده است

 

💙💙💙

 

حجم سیاهی بر تعادل تیرهای برق ایستاده

تیرهای لاغر تب دار
روییده بر تنهایی خویش
چون مترسکی با دست های طولانی

وزن طلایی کاغذی سیگار زده
در دهان حجم سیاه

قار قار
وزن طلایی بر تنه ی تنهایی افتاد

لیلا محمدی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *