یک شعر سپید از خالد اسلوب از دبی

غم غریب و شرم شرقیِ
نشسته در نگاهش
معلق می کند مرا
در گرگ و میش
هوای دل کندن یا دل دادن

از این سو
شوق و امید
دست بر شانه هم
نا آرام و کودکانه
از پشت دیوار بی اعتماد دل
هی سرک می کشند

و از آن سو
ابری از شک، سایه گستر باور است!

خالـــد اســـلوب

2 دیدگاه دربارهٔ «یک شعر سپید از خالد اسلوب از دبی»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *