یک شعر سپید از آرزو جمالی

خانه می تکانم
در آستانه ی تازه گی
تکیده تر از هر سال
نشسته بر
سالیان تقویم
غبار تنهایی و اندوه
و حجم تلخ ی که با هیچ دستمال مرطوبی
پاک نمیشود
نه سبزه در دستهای خشکیده جان میگیرد
نه طراوت گلهای ارکیده
در گلدان پشت پنجره
نه ۔۔۔۔ مادر
سفره ننداز
که هیچ جای خانه
بوی عید نمی آید ۔۔۔

آرزوجمالی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *