چهارپاره ای از لیلا محمودی

 

شوک شدم از سکوت قاضی ها
سوپ خوردم به صرف ماضی ها
صبح آشفتگی موهایم
می زدم با جناب رازی ها

ماه محسوس آسمان بلعید
سیب حساس صورت من را
دلقکی گریه ی مرا خندید
خانه تف کرد صورت زن را

گندمی مانده گونه ی گندم
گشنگی خورده سفره ی مردم
سرمه باران شد از نگاه غزل
سرمه ی سرخ از بن بادوم

فتنه خوابید در خیال زمین
مرغ دلواپسی نگفت آمین
بی نهایت دلم گرفته خدا
در کنارم کمی بیا و بشین

عاشقم ، عاشقانه دلگیرم
از زمین و زمانه دلگیرم
انتظارم به سر رسیده و من
از خودم بی بهانه دلگیرم

عاشق مردمی شدم که سحر
در گلوگاهشان نشسته تبر
عاشق شاخه های ترد وطن
تک درختی در انتظار ثمر

طائف ذره های ولگردم
مکه های غبارم و گردم
خواب خاکستری پر از دردم
کاش میشد به خاک برگردم

  • لیلا محمودی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *