یک غزل از مرتضی رستمی

اندوه ما اگرچه «به ما دل ندادی»است
ما را به یاد هم که بیاری، زیادی است

تنها چنان شدیم که حتی اگر کسی
پیغام غم به ما بدهد پیک شادی است

پیش پرنده‌ای که به صیٌاد بسته دل
دنیای خارج از قَفَسَش انفرادی است

ما را تو پیر کرده‌ای و صد هزار شکر
موی سفید از سَرِ ما هم زیادی است

آتشفشانم‌ و فورانی نمیکنم
این یادگار تو که به سینه نهادی است

امید داشتم که خدا باورم کند
اما زمان، زمانهٔ بی‌اعتقادی است

در جستجوی گور منی؟ کار ساده‌ایست
جایی که وقت رفتن خود ایستادی است

مرتضا رستمی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *